امروزه بشر به روشهای مختلف از تکنولوژی استفاده می کنه، هر کسی بنا به ضرورت زندگی ، علاقه و یا نیاز.
ولی من فقط میخوام از دید یک تازه مهاجر بگم ،اون هم این که ما میتونیم این طرف دنیا، جایی که با سریعترین امکانات، یک روز از محل زندگی همه دوست داشتنیهای من،راه هست، پای کامپیوتر بشینیم و صورت کسانی رو که حتما دلتنگشون میشیم رو ببینیم، باهاشون حرف بزنیم، تغییراتشون رو ببینیم، چاق شدند یا لاغر؟ رنگ موی جدیدشون بهشون میاد یا نه؟ لباس جدید، دکور جدید خونه، بعضی وقتها باهاشون می شینی و چای می خوری ، مادر بزرگت رو می بینی، مادر مادر بزرگت، خاله در ایران، خاله در آلمان. پدر ها رو آخر هفته های ایران راحت تر میشه دید، ولی مادر ها رو تقریبا میشه هر روز دید، همینطور خواهرم رو و میشه برادرها و خانماشون رو هم دید..
چند روزی قبل از اومدن، برای خداحافظی به منزل یکی از دایی های همسرم رفته بودیم که دوره دکترای خودشون روتقریبا 50 سال پیش در فرانسه گذرونده بودند، و از روزهایی که حتی تلفن کردن براشون سخت بوده صحبت می کردند، و اینکه تنهایی رو چطور گذرونده بودند و با کلی نگرانی ما رو بدرقه کردند.
یاد روزهایی می افتم که برای اینکه مالیات دو برابر تلفن خارجه رو روی قبض خونه پرداخت نکنی، مادر بزرگ رو می دیدم که برای تماس با دختر و پسر خودشون راهی مخابرات می شدن.
روزهایی که برای دیدن یک عکس از عزیزان، باید مدتها منتظر پست می شدند تا پست عکسی، نامه ای چیزی همراه خودش بیاره.
یادم میاد اولین باری که در سن 16 سالگی از ایران رفته بودیم همراه خانواده همه دوستان باهم یک ورق سفید رو برای من می نوشتند و از محل کار پدرشون فاکس می کردند برای محل کار پدرم،این سریعترین راه بود. حتی اینترنت در ایران دو سالی بعد باب شد.
خلاصه که خواستم بگم این تکنولوژی کاری کرده که مادر بزرگ ما هم لپ تاپ بخره و اوووو و اسکایپ رود دانلود کنه که از حال بچه ها و نوه هاش بهتر خبردار شه، و همش هم دعا کنه اون کس یا کسانی رو که این تکنولوژی رو ساختند.
No comments:
Post a Comment