امروز در ساعت 1:57 بامداد به وقت ملبورن وبلاگم را راه اندازی کردم، نام وبلاگ هم در ساعت 1:55 دقیقه انتخاب شد،
دوست دارم از لحظه بنویسم.
دیروز بعد از مدتها تلاش کردم از این حالت فعلی خارج شم و کاری کنم برای خودم، برای روحم و برای جسمم، برای روحی که نیاز به توجه دارد و برای جسمی که خیلی خیلی نیاز به توجه دارد.
ده قدمی تا پارک و دریاچه از خانه راه است ،ولی کل این 8 ماه تلقینی با موضوع "حالم خوب نیست" مرا از استفاده از این پارک محروم کرده بود. دیروز بلوز و شلوار ورزشی پوشیدم، کتونی پا کردم و به همراه همسر، به سمت پارک رفتیم و دویدن را آغاز نمودیم و چه حظ مبسوطی بردیم.
و الان که ساعت 2:00 بامداد است از درد استخوان و عضله و ماهیچه رنج می برم. این یعنی که من جسمم را مدتهاست فراموش کرده ام و از این بابت متاسفم.
همینجا اعتراف کردم. همینجا هم به خودم قول می دهم. قول دادم.
وبلاگ راه اندازی شد، ورزش و نرمش آغاز شد ،درس دانشگاه و کار مورد علاقه هم که شروع شود. رنگ دنیا در این نیمکره تغییر خواهد کرد. به امید سیر صعودی دستیابی به خواسته ها .
چه فکر خوبی.هم راه اندازی وبلاگ رو میگم هم ورزش رو.به امید موفقیت و خوشحالی
ReplyDeleteمبارکه خانوم. امیدوارم این شروع خیلی چیز های مثبت دیگه هم باشه.
ReplyDelete