سرک کشیدن به وبلاگ دیگران رو دوست دارم، امیدوارم اونهایی که وبلاگشون رو می خونم هم دوست داشته باشند که من این کار رو بکنم. نوشته هاشون رو در بیشتر مواقع دوست دارم و اینکه خیلی چیزها یاد میگیرم، ولی به یک دسته بندی خیلی سطحی و کوچک رسیدم، اون هم این که بیشتر خانمهایی که وبلاگ دارند ،وبلاگ دارند چون بچه دارند و نوشته هاشون از قدکشیدن و دندون در آوردن بچه ها هست، تا تفسیرهای زیبا تر در مورد رفتار و حرکاتشون و گهگاهی این وسط چیزهایی می نویسند از خودشان و از خواسته هاشان.
اما وبلاگ آقایان، عمدتا حرف از اقتصاد و سیاست است ،تقریبا همه وبلاگهایی که نویسنده آنها یک آقا می باشد ،حرفهایی من باب مهاجرت، مزایا و معایب از لحاظ اقتصادی و سیاسی و شاید تحصیلی باشد و این در حالی است خانمهایی که در این مورد مطلبی نوشته اند ،عمدتا از دلتنگی و از دست دادن دوست داشتنیهاشون نوشتند.
خلاصه اینکه بیشتر اقایون از احساس و عواطف در وبلاگهاشون چیزی نمینویسند و توی این تعداد وبلاگی که من خوندم، فقط یک نفر از لحظه لمس پوست شکم خانمش وقتی که باردار بود نوشته بود و بقیه فقط شاید چند خطی نوشته بودند که پدر شدند، /
خلاصه خواستم بگم از حس خانمهایی که مادر شدند لذت می برم و از نوشته هاشون سیراب میشم، و از اون مادرهایی که گهگاهی برای خودشون و دلشون می نویسند خیلی خوشم میاد و امیدوارم که من هم وقتی مادر شدم ،گهگاهی به خودم سر بزنم،
مطمئن باش که وقتی مادر شدی حتما به خودت سر خواهی زد و حتما لحظه لحظه ی بزرگ شدن فرزندت آنقدر برایت دوست داشتنی خواهد بود که فکر کنی می خواهی برای همه دنیا فریادش بزنی . تجربه ی بی نهایت زیبایی است .زیباتر از آنچه بتوان تصورش کرد.
ReplyDeleteمی دونم البته در حد کسی که شنیده و دیده ولی حس نکرده، ولی دوست دارم خانمهایی رو که خودشون رو فراموش نمی کنند و این یعنی تغییر یک قسمت غلط از فرهنگمان که خیلی نکات مثبت هم دارد
ReplyDelete