در این سالهای کم در کنارت. لجظه لحظه آموختم. آموختم که با تو بودن هر چند که مرا از تمام سالهای عمرم و از همه یافته هام دور کرده است، اما برایم دنیایی را به همراه داشته است که بی تو مقدور نبود.
دنبال دستت گشتم. لمسش کردم و تو در اوج خواب و در اوج خرناس شبانه. فشردی دستم را و این یعنی که در هر لحظه مرا حس می کنی و این یعنی زندگی. یعنی امید. یعنی هر چه امروز داریم بهترین است و شکر گذارم از همه این بهترینهای با تو.
صدای چه چه پرنده ها، طلوع زیبای این مرز و بوم ،همه و همه به من صبح را نشان داد، صبح زاد روز تورا. امروز 36 سال از عمرت می گذرد و من پنجمین سال است که فرخنده باد را برایت سر می دهم.
از اینکه در همچین روزی به تو تبریک گفتم و از اینکه شروع شد رابطه ای که شاید هر دوی ما به دنبالش می گشتیم. خوشحالم.
زادروزت فرخنده باد عزیزم. برایم بمانی تا بتوانم برایت بهترین باشم.
سپاس از لحظه لحظه های حضورت که زندگی من رو شیرین کرده
ReplyDelete