Wednesday, June 22, 2011

دعای این روزهای من

یادمه قدیم ترها، یعنی حتی تا 6 ماه پیش، وقتی می خواستم دعا کنم یا آرزو، خودم آخرین نفر یودم. همیشه خانواده و دوست و آشنا اول می اومدند جلوی چشمام و از ذهنم رد می شدند و شاید حتی بعضی وقتها نوبت به خودم نمیرسید، ولی الان...
الان اولین کسی که براش دعا می کنم و از خدا و از کائنات و از... براش خواسته ای دارم ،خودم هستم، بعد هم حامد و خانواده. و حتی بعضی وقتها انقدر انرژی ام کمه که به خانواده هم نمیرسه همونجا به خودم ختم میشه.
روزگار عوض میشه و امیدوارم دوباره روزی برسه که بتونم برای خودم اخرین نفر دعا کنم ،البته که امیدوارم همه کسانی که در معرض دعای من قرار دادند در بهترین شرایط باشند ولی خواستن خوبیها برای آدمها روح منو آروم می کنه، حتی اگه خوبیها رو دارند بیشتر داشته باشند، ولی این کار برام سخت شده و امیدوارم زودتر به شرایط عافیت برسم که این کار برام آسان بشه و از پسش بر بیام.
خدایا کمکم کن که خواسته های امروزم به حدی بر آورده بشه که باز هم بتونم برای همه دعا کنم و بعد برم سراغ خودم.
خدایا............ بذار باورت کنم. بهت احتیاج دارم

No comments:

Post a Comment