Thursday, May 19, 2011

سنگ صبور

گاهی وقتها یک جمله ادم رو به کند و کاو درونی وا می داره. چند روزه که دارم سریال هزار دستان رو دنبال می کنم ،توی یک پست دیگه به نقطه نظراتم نسبت به این سریال می پردازم ،الان فقط می خوام به این جمله استاد خوشنویس بسنده کنم که: "شاید این ضروری باشه برای دور شدن از خود، سنگ صبور بودن"

وقتی بهش فکر می کنم، می بینم برای من همینطوره، همیشه سنگ صبور بودم ،سنگ صبور دوست و فامیل. و روزهای تنهایی اینجا که البته همراه شد با آشنایی با دوستان جدید و بسیار دوست داشتنی. پر بود سکوت ،سنگ صبوری که یک ساله صدایی نشنیده، و چقدر به خودش نزدیک شده ،و چقدر خودش رو متفاوت یافته  یک دختر دیگه ،متفاوت با اونی که دوسش داشت ،در این سمت دنیا دوستان هر چقدر خوب و مهربون و دوست داشتنی، 28 سالی از زندگی تو دور بودند و بهشون باید حق داد که همه درونشون رو با تو به اشتراک نذارن و این تویی که باید بپذیری که وقتشه به خودت نزدیک شی و کند و کاو کنی و کم و کاستیها رو پیدا کنی و کمر همت ببندی به برطرف کردنشون.

No comments:

Post a Comment