Saturday, December 28, 2013

پسركم سه ماهه شد

امروز آبان سه ماهه شد، الان ديگه پسرم قشنگ نگاه ميكنه، لبخند ميزنه، توجهش به صدا جلب ميشه، مثل هميشه به موسيقي عكس العمل نشون ميده، صداهاي متفاوت داره، گريه هاش بزرگونه تر شده، غريب و آشنا رو تقريبا ميشناسه، توي اتاق خودش ميخوابه، ساعات بيشتري از روز بيداره، با عروسكهاي رنگي ارتباط برقرار ميكنه، به مامانش وابسته تر شده، با باباش بيشتر ميخنده، مسافرت كمپينگ رفته، با مادربزرگش ارتباط خوبي برقرار كرده، از حمام رفتن حالا ديگه لذت ميبره و... الان هم كه دارم اينها رو مينويسم كنار من دراز كشيده و داره شير ميخوره. پسركم خواستم برايت ارزو كنم هر روز بهتر از ديروز را، اما واقع بينانه تر ان است كه ارزو كنم روزهاي خوبت بيشترين باشد و تو توانا باشي براي روزهاي سخت هرچند اندك.

No comments:

Post a Comment