Wednesday, July 27, 2011

آشپزی

روزهای اول مهاجرت و علاقه خودم به آشپزی و اشتیاق زیبا و تشویق آقای همسر، رفتن به رستورانهای متنوع این شهر و حس لذت از ارائه زیبای غذا همه و همه دست به دست هم داد تا من هرچه بیشتر به این حرفه علاقه مند بشم. هرچه بیشتر بپزم هرچه بیشتر بخوام یاد بگیرم. و هرچه بیشتر تلاش کنم.
کم کم دیدم دلم میخواد ازشون عکس بگیرم. کم کم دیدم دوست دارم دیگران هم ببینم و امروز دیگه به شدت می بینم که خیلی دلم میخواد که خیلی بیشتر از این کاربدونم.
برای همین از همسر خواهش کردم یک کلاسی متناسب پیدا کنه که کرد و من از هفته دیگه میرم که فنون سر آشپزی رو یاد بگیرم.
خیلی دوست دارم که ادامه بدم و ببینم بالاخره سر از کجا درمیارم.
البته که فکر کنم برای روحیه و حالم هم خیلی خوبه. خیلی زیاد.
البته بی انصافی نکنم که برنامه جذاب و دیدنی مستر شف هم سهم عمده ای در این تصمیم داشت.
به امید موفقیت

1 comment:

  1. بعضی وقتها آدم یه چیز هایی رو توی خودش کشف می کنه که تازه می فهمه چقدر در اون ها توانایی داشته. من که می دونم تو جچقدر آشپز خوب و قابلی هستی و چقدر این توانایی در تو پیشرفت کرده!
    واقعا خوش به حال من!

    ReplyDelete